اطلاعات عمومی

از این به بعد در این وبلاگ سعی خواهم کرد بیشتر در خدمت شما دوستان باشم ... سپاس از توجه و حضور شما

اطلاعات عمومی

از این به بعد در این وبلاگ سعی خواهم کرد بیشتر در خدمت شما دوستان باشم ... سپاس از توجه و حضور شما

خلاصه قسمت 75 افسانه جومونگ

خلاصه قسمت 75 افسانه جومونگ

خلاصه قسمت 75 افسانه جومونگ

اویی که الان دیگه فهمیده که قاچاق چی که دراوکجه بوده پشت قضیه حمله به شاهزاده بی ریو و افرادشون بوده میریزن خونه اش و دستگیرش میکنن




یوری و دوستاش هم وقتی این صحنه رو میبینن میرن پیش مادرشون و میگن ما تا حالا پیش یه قاچاق چی کار میکردیم و ازتون معذرت میخوایم که بهتون نگفتیم ولی الان اون رو دستگیر کردن و ما هم چاره ای نداریم جز اینکه از اینجا فرار کنیم


رییس قاچاق چی ها رو افراد جومونگ به سختی مجازات میکنن تا ازش حرف بکشن

 

ه دستور جومونگ اویی و افرادش به همون دهکده ای که سویا رو اویی دراونجا دیده میرن و همه ی خونه های اونجا رو میگردن ولی پیداشون نمیکنن و میفهمن که اونا اینجا رو ترک کردن


اویی پیش جومونگ برمیگرده و میگه من ا شاه اوکجه هم صحبت کردم اون هم گفت برای من افتخاره که با گوگوریو متحد بشم و بعد هم به جومونگ کیگه راستی من دنبال سویا ویوری هم گشتم ولی نتونستم اونا رو پیدا کنم که جومونگ هم جواب میده اشکالی نداه تو سعی خودت رو کردی


و وقتی هم اویی میره بیرون جومونگ لنگه کفش یوری رو برمیداره و شروع به گریه کردن میکنه

ماجین میاد پیش یونگ پو و میگه نقشه مون خراب شد چون نه تنها گوگوریو به بویو حمله نکرد تازه رییس قاچاق چی ها رو هم دستگیر کردن اونم زیر شکنجه اعتراف کرده که اون سربازایی که بهش حمله کردن سربازای اوکجه بودن که یونگ پو هم اعصابش خرد میشه و بعد میپرسه ما و که لو نداده که ماجین میگه فکر نکنم چون حتی اون هم درست ما رو نمیشناسه

ماهوانگ و یونگ پو هم راه میافتن میرن بویو و به تسو میگن که گوگوریو روز به روز داره کشور گشایی میکنه و اگه همینطوری پیش بره نه تنها هان رو میگیره تهدیدی هم برای بویو شماست چرا نباید دوباره هان و بویو با هم متحد بشن و گوگوریو رو از بین ببرن که تسو جواب میده جومونگ هیچ وقت به بویو حمله نمیکنه چون مردم اینجا رو دوست داره و ان هم که گوگوریو داره پیشرفت میکنه مشک ما نیست مشکل شماست حالا هم از اینجا برید بیرون

بعد از اینکه یونگ پو و ماهوانگ بویو رو ترک میکنن امپراطور همه رو جمع میکنه و اعلام میکنه که از این لحظه به بعد تسو شاه بویو هست و برای شاه شدن اون هم یه جشن و مراشم باشکوه اماده کنید

Jumongv.Blogfa.com

دایی تسو هم میاد پیش ملکه و خبر رو بهش میده و ملکه هم به ارزئی دیرینه ی خودش دست پیدا میکنه

Jumongv.Blogfa.com

و این خبر رو به گوش جومونگ هم میرسونن

و اون هم همه ی وزرا رو جمع میکنه و میگه من تصمیم گرفتم خودم به عنوان فرستاده ی گوگوریو در جشن پادشاهی تسو شرکت کنم که جاسا و سوسانو و موپالمو و خلاصه همخه مخالفت میکنن و میگن شاید اونا به شما وقتی به اونجا رفتید اسیب برسوننکه جومونگ میگه من خودم این چیزا رو میفهمم پس لازم نیست تو این کار دخالت کنید بنابراین همه ناچار این قضیه رو میپذیرن

Jumongv.Blogfa.com

یوری و مادرش و دوستاش هم که در راه رفتن به بویو هستن وسط جنگل فعلا توقف کردن که یوری میره پیش مادرش و میگه من نمیخواستم با این حال و روز شما چنین سفریرو بهتون تحمیل کنم ولی چاره ی دیگه ای نبود و بعد هم از مادرش یکدفعه میپرسته مامان میشه یکم در مورد پدرم حرف بزنی من دوست دارم بدونم که اون کی بوده که سویا میگه فعلا نمیتونم چیزی بهت بگم باید صبر کنی

Jumongv.Blogfa.com

وزرا هم دور هم جمع شدن و دارن  در مورد تدارکات جشن صحبت میکنن که وزیر خارجه میگه من برای همه ملت ها ی نزدیک بویو دعوت نامه فرستادم فکر میکنید برای گوگوریو هم باید دعوت نامه بفرستم که وزیر اعظم میگه وقتی اونا نمیا چرا خودمون رو کوچک کنیم


Jumongv.Blogfa.com

محافظ سولان میاد پیشش و میگه بانو ماورینگ و اطرافیانش میخوان شما رو ببینن که سولان میگه با من چیکار دارن که محافظش میگه معلومه دیگه تو داری ملکه میشی اونا هم اومدن پاچه خواری

Jumongv.Blogfa.com

یوری و دوستاش دارن تو بویو میگردن و به این فکر میکنن که از این به بعد دیگه باید دور کارای خلاف رو خط بکن که چشمشون به یه پارچه روی دیوار میافته که روش نوشته به خاطر جشن پادشاهی عالیجناب تسو مسابقه شمشیر زنی گذاشته شده که هر کی در اون برنده بشه از دست شاه یه هدیه میگیره که دوستای یوری هم بهش میگن این کار خودته

فرستاده ها ی ملت های مختلف ه بویو مان و وزیر اعظم هم از همشون استقبال میکنه که یکی از سربازا میاد پیشش و میگه فرستاده ای هم داره از گوگوریو به اینجا میاد

Jumongv.Blogfa.com

جومونگ و افرادش هم در شهر دارن به سمت قلعه بویو میان و یوری هم که میان جمعیت هست حسابی به جومونگ نگاه میکنه و جومونگ هم به اون ..

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد