در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل
مردم را ببیند خودش را در جایی مخٿی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تٿاوت از
کنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم غرولند می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد
. حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر
نمی داشت . نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد.
بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار
داد. ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن
سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در ان یادداشت نوشته بود : " هر سد و مانعی می
تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد
کسانی که به طرف عقربه های ساعت امضا می کنند ، انسان های منطقی هستند .
کسانی که بر عکس عقربه های ساعت امضاء می کنند دیر منطق را قبول می کنند و بیشتر غیر منطقی هستند .
کسانی که از خطوط عمودی استفاده می کنند لجاجت و پافشاری در امور دارند .
کسانی که از خطوط افقی استفاده می کنند انسان های منظّم هستند .
کسانی که با فشار امضاء می کنند در کودکی سختی کشیده اند .
کسانی که پیچیده امضاء می کنند شکّاک هستند .
کسانی که در امضای خود اسم و فامیل می نویسند خودشان را در فامیل برتر می دانند .
کسانی که در امضای خود فامیل می نویسند دارای منزلت هستند .
کسانی که اسمشان را می نویسند و روی اسمشان خط می زنند شخصیت خود را نشناخته اند .
کسانی که به حالت دایره و بیضی امضاء می کنند ، کسانی هستند که می خواهند به قله برسند /a>